پس از سخنان رهبری با نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و ابراز نگرانی ایشان در باب فرهنگ و مسائل فرهنگی کشور؛ مجلس این دوره با انفعال شدید خود در مواجهه با داوطلبی برای عضویت در کمیسیون فرهنگی، نشان داد که گویی قرار نیست «ولنگاری فرهنگی» که دغدغه و سبب نگرانی رهبر معظم انقلاب است به دست مجلس حل شود. با این وضع این سوال مهم مطرح است که معضل «ولنگاری فرهنگی» باید در چه مقطعی و به دست چه گروهی حل شود؟
روز یکشنبه بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مردم در میان فرمایشاتشان به بیان دغدغه های فرهنگی خود پرداختند و اینگونه ابراز نگرانی خود را به گوش نمایندگان ملت رساندند که: مسئلهی فرهنگ، مسئلهی مهمی است و در بلندمدت از اقتصاد مهمتر است، من در مسئلهی فرهنگ احساس یک ولنگاری میکنم؛ چه در تولید کالاهای فرهنگی مفید و چه در جلوگیری از کالاهای مضر فرهنگی.
این صحبت ایشان که با مصداق در کالاها و تولیدات فرهنگی موضوع را جدی تر می کند، ناشی از یک نگرانی موقتی نیست؛ چراکه رهبر انقلاب نشان داده اند با صبر و شکیبایی خود ضمن بروز هرگونه نگرانی و هشدار و تذکر موردی در بزنگاه های حساس و سرنوشت ساز، بجز در مواقع لزوم و هنگام خطر، از چنین واژگانی برای موضوع حساسی چون فرهنگ استفاده نمی کنند.
واژه «ولنگاری» که در لغت نامه مرحوم دهخدا اینگونه معنی شده: [ وِ ل ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری . سهل انگاری . بی قیدی؛ بی شک نمایی از همه این لغات و واژگان را در معنا و فلسفه واژگانی اش در بر دارد. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب پیش از این در باب معضلات جدی فرهنگی هم از چنین لغتی استفاده نکردند و با توجه به تسلط ایشان به مقوله فرهنگ و به خصوص ادبیات، این مهم جای نگرانی شدید دارد که کار در عرصه فرهنگ مملکت به کجا رسیده است که ایشان برای وصف حال رو به احتزار فرهنگ از چنین واژه ای یاد می کنند.
بحث فرهنگ در سه قسم کلی قابل ارزیابی و کالبد شکافی است و می توان در این سه دسته کلی مشکلات فرهنگ را با مصادیق اجتماعی اش ریشه یابی کرد، اول از همه مدیریت فرهنگی که شامل مجموعه تصمیمات و اقدامات متولیان و مدیران فرهنگی کشور است که در باب حرکت رو به جلو فرهنگ یک ملت و کشور اتخاذ می شوند.
دوم؛ فرهنگ عمومی جامعه که با حرکتی بسیار کند ولی بسیار مانا و اثرگذار حرکت می کند و به شدت تحت تأثیر متولیان فرهنگ و سیاست گذاری های کلان فرهنگی در دراز مدت است و می تواند شمای کلی فرهنگ یک مملکت را تصویر کند. سوم؛ مصادیق فرهنگی که شامل مجموعه اقدامات، تولیدات و کالاهای فرهنگی است که توسط فعالان این عرصه تحت نظارت و سیاست گذاری های کلان و خرد صورت می گیرد.
در بیانات اخیر رهبری با توجه به مصداقی که ایشان در باب تولیدات و کالاهای فرهنگی آورده اند، می توان اینطور استنباط کرد که «ولنگاری» که در باب کالاها و تولیدات فرهنگی باعث احساس نگرانی ایشان شده است، ارتباطی دو سویه و دیالکتیکی با مردم و دولت و به طور کلی تر با سیاست گذاران فرهنگی دارد. و این سهل انگاری و بی قیدی فرهنگی درست همانند شعله آتشی است که در چمن زاری بیافتد و از دو طرف حرکت کرده و هرآنچه رویش و گویش و بالندگی دارد را بسوزاد.
موضوع ولنگاری که در بیان مترادف آن از لاابالیگری یاد شده؛ در مصادیق تولیدات فرهنگی کشور بسیار قابل کالبد شکافی و تحلیل است. چراکه بی قیدی و لاابالیگری نه از سر نادانی و ناآگاهی است و نه از سر کم کاری و کندی؛ ولنگاری مصداق فرد بیداری است که خود را به خواب زده است و همانطور که در مثل های بین المللی شهره است، فرد خواب را می توان بیدار کرد، اما کسی که خود را به خواب زده باشد هرگز!
مشکل بزرگ و اساسی فرهنگ کشور در همین نکته است که گویی کار بدست کسانی در وادی فرهنگ افتاده که خود را به خواب زده اند و هرچه در گوش ایشان فریاد خطر سر می دهند بیشتر ناشنوا شده و به بیشتر به کما می روند.
حال و روز فرهنگ کشور امروز در کما به سر می برد و نیازمند شوک قوی است که این حال رو به فنا را بقا بازگرداند و بی هوشی آگاهانه ای را که سوار بر شانه نحیف فرهنگ امروز شده به هوش آورد.
حال با چنین وضعی در وصف فرهنگ و تولیدات فرهنگی کشور و نیاز ملت و مملکت به هوشیارانی که با ایمان، قدرت و شهامت باید وارد کار زار گردند و کار فرهنگ را سامان بخشند؛ مجلس شورای اسلامی و نمایندگانش که حق مردم و ملت ایران بزرگ را بر گردن دارند، در منفعلانه ترین حالت، گود را خالی کرده و برای آبادکردن خود و نه ملت و مملکت، ره به وادی های پرمنفعت چرخانده اند.
زمین خشک فرهنگی کشور که منتظر باغبانان و کشاورزان دلسوز و کاردان است، اینک با تعداد اندکی از فرهنگیان دغدغه مند تنها مانده. داوطلبی تنها ۴ نماینده از میان ۲۹۰ نماینده مجلس در کمیسیون فرهنگی مجلس آن هم بعد از تأکیدات رهبری در باب فرهنگی و بیانات روشن و صریحشان، خبر از آن دارد که قرار نیست کار فرهنگ مملکت به دست مجلس نشینان این دوره هم حل شود.
این در حالی است که دو نفر از این داوطلبین نیز، از کمیسیون پیشین فرهنگی مملکت، سکان کشتی را در دست دارند و بار دیگر به میدان آمده اند. اینگونه می توان دید که نمایندگان انتخابی این دوره کمتر علاقه ای به فرهنگ و فرهنگیان ندارند و مشخص نیست آن همه شعار و دادخواهی فرهنگی پیش از این و در عرصه کارزار انتخابات، از گلوی چه کسانی بود که حنجره ملت را می خراشید!
ولنگاری فرهنگی خطر یک خشکسالی و قحطی بزرگ فرهنگی است که گویی قرار است همانند قحطی بزرگ سال ۱۲۹۶، قربانیان بی شماری از مملکتمان بگیرد. و این مهم که مجلس، که بزرگترین امید کشور برای مطالبات ملت از دولت و متولیان امر است، چنین میدان را خالی کرده، دل هر دلسوز فرهنگی را خالی می کند چه رسد به رهبر آگاه و دلسوزی که همواره نقش فرهنگ را مهمتر از ارکان دیگر دانسته اند. مجلسی که روزی برای مطالبات همین مردم به توپ ستم شاهی بسته شد، تا حق مردم پایمال نگردد، چگونه است که در دوران حکومت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران، چنین منفعلانه هشدار رهبرش را نمی شنود؟
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
نظرات